جدول جو
جدول جو

معنی پیش آینده - جستجوی لغت در جدول جو

پیش آینده
نزدیک آینده جلو آینده، اقدام کننده مقام: متکلف پیش آینده بکاری که افزون باشد از حاجت، مترقی، متجاوز، رخ دهنده حادث شونده، آینده مستقبل: پیدا کردن آنکه این جبناننده چیزی نبود عقلی و متغیر و ناشونده و از حال اکنون و گذشته و پیش آینده خبر نادارنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش آینده
تصویر خوش آینده
مطبوع مقبول پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش مانده
تصویر پیش مانده
ته مانده، نیمخورده
فرهنگ لغت هوشیار
عاقبت اندیش پیش بین، با حزم محتاط احتیاط کار: ببخشید یک بدره دینار زرد بدان پرهنر پیش بیننده مرد. (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش رونده
تصویر پیش رونده
آنکه پیش برود و پیشی بجوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش مانده
تصویر پیش مانده
باقی طعام که در پیش کسی بماند، ته مانده، نیم خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس آینده
تصویر پس آینده
آجل
فرهنگ واژه فارسی سره
قسمت قدامی پیراهن که جدا آهار زده باشند، قطعه پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند. از گلو بپایین فرو هشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند، قسمتی از گوشت جلو سینه و گوسفند و گاو و غیره. یا جیب پیش سینه. جیبی که در جامه وسط سینه تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
کلمه ای که در اول کلمات دیگر در آید و تغییری مختصر در معنی آن دهدپیشوند تصدیر مزید مقدم مقابل پساوند. توضیح این کلمه مستحدث است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش سینه
تصویر پیش سینه
قسمت جلو لباس که روی سینه قرار می گیرد، تکۀ پارچه که از زیر گلو تا روی سینۀ طفل بسته می شود، آن قسمت از گوشت که از سینۀ گاو یا گوسفند بریده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی آیند
تصویر پی آیند
نتیجه
فرهنگ واژه فارسی سره